
یکی از ایراداتی که به تحقیقات کمّی در بازاریابی گرفته میشود، این است که تلاش میشود با مطالعهی آماری و عدد و رقمی رفتار مصرفکنندگان در گذشته، به تصمیمسازیهایی برای آینده بپردازد، درحالیکه با عینک دیروز و امروز نمیتوان به فردا نگاه کرد. به همین دلیل است که در کشورهای توسعهیافته بخصوص امریکا، میزان اقبال به تحقیقات کیفی و دستیابی به اطلاعات و روندهای مغز خزنده و ضمیر ناخودآگاه فزونی گرفته است. به عبارتی لازم است برای موفقیت در تصمیمهایی که برای آینده گرفته میشود تا حد امکان تعصب به زمان گذشته و زمان حال را به حداقل برسانیم. و این نیاز به طراحی هوشمندانهی آینده دارد که موضوع علم آیندهپژوهی است. آینده پژوهی چگونگی مواجهه با آینده را به ما میآموزد و هدف آن کشف، ایجاد و ارزیابی آیندههای ممکن، آیندههای محتمل و آیندههای مطلوب است.
آیندهپژوه، نادانی هوشمندانه دارد؛ او عدم قطعیت را با جان و دل باور دارد، اما تلاش میکند این عدم قطعیت را مدیریت کند. او تصورات خویش و دیگران را به چالش میکشد. اهل روِیابافی است. داستانساز است. سناریونویس است. او یاد گرفته است که بشر میبایست خانهاش را در ابرها بسازد، اما پایههایش را روی زمین استوار کند.
ساختن خانه در ابر نشان از به پرواز درآوردن تصورات و اندیشهورزی پارادایمشکن است و استواری در روی زمین اشاره به تلاش برای جامهی عمل پوشاندن به آن تصورات است. مگر نه اینکه رؤیا زیربنای ایده است؟ و ایدهی ساختارشکن وقتی با اقدام عملی یک کارآفرین همراه میشود به موجودیت مبدل میشود؟
پس دیگر نمیتوانیم آیندهی خود را بر اساس اطلاعات گذشته بسازیم بلکه، میتوانیم با الهام از آن اطلاعات و اضافه کردن قدرت رؤیا و تصورات خارج از چارچوب تجربیات و دانشهای مرسوم امروزی به دنیای فردا بیندیشیم. همچنان که ژولورن عمل میکرد.
پس آیندهنگری تنها متکی بر تخیلات نیست و پایههای علمی دارد. مطالعات آیندهپژوهی با تحلیل کردن روندهای فعلی و بهرهگیری از تکنیکهای علمی سعی بر آن دارد که میزان تأثیرگذاری آنها را بر آینده مورد بررسی قرار دهد.
آیندهپژوهشی با جامعیتنگری آمیختگی و پیوندی محکم دارد. کافی است به این بیندیشیم که آیندهپژوهان به چه تفکراتی برای موفقیت در آیندهپژوهی نیاز دارند. آنها عبارتند از: تفکر استراتژیک، تفکر سیستمی، تفکر نقّادانه، تفکر رؤیابافی، تفکر سناریوسازی، تفکر تغییرپذیری، در کنار مهارتهایی چون اقتصاد، بازاریابی، فناوری، خلاقیت، فرهنگ، و روشهای پیشبینی، تصمیمسازی، تصمیمگیری و… .
به همین جهت است که فعالیت تیمی و رفتار جامعیتنگر معنا و مفهوم مییابد. شاید روزی خلق اتومبیلی که مانند سایر اتومبیلها در خیابان و جاده به پیش میرود، اما اگر لازم باشد همانند هواپیما به پرواز درآید و اگر لازم باشد همانند کشتی در آب حرکت کند، فقط در حد یک رؤیا در ذهن یک انسان رؤیاباف بوده است، اما امروز دیگر فقط یک رؤیا نیست و خلق شده است.
شاید تولید ماشینلباسشویی با قطرات بیش از حد ریزشدهی آب و بدون نیاز به شویندههای آلایندهی محیطزیست روزی فقط یک رؤیا بود، اما قطعاً در آینده در حد رؤیا باقی نمیماند. شاید روزی تولید اتومبیلهایی که با ریختن آب به درون باک آنها و با تجزیهی اکسیژن آن و فرستادن آن به هوا و بهکارگیری هیدروژن بهعنوان سوخت را میشنیدیم، بهعنوان یک رؤیا با آن برخورد میکردیم، اما در آینده این رؤیا، یا سایر رؤیاهای دیگر نیز به واقعیت مبدل خواهد شد.
آیندهپژوهان با بهکارگیری قدرت رؤیا، تصویرسازی پارادایمشکن، سناریونویسی و با بهرهگیری از تفکرات و مهارتهایی که ذکر شد به ایجاد سازمانهای یادگیرنده، و اشتباهکننده و پرسشگری میپردازند، که فقط به “چراها” نمیاندیشند بلکه، با “چرا که نه” به فردای متفاوت میاندیشند و عمل میکنند.
برگرفته از کتاب آینده پژوهی در کار و کسب تألیف پرویز درگی